پیشتر قرار بود که ۲۵ اسفند به این عنوان نامگذاری شود. زیرا ۲۵ اسفندماه در متن شاهنامه به عنوان روز پایان سرایش داستان یزدگرد یا کل شاهنامه، صراحتا ذکر شده است.
تدکتر یاحقی استاد ادبیات فارسی درباره انتخاب تاریخ ۲۵ اردیبهشت به جای اسفند برای بزرگداشت فردوسی گفته است: با توجه به اینکه اسفند و فروردین مشغلههای مردم در آستانه و آغاز سال نو فراوان است و همچنین با لحاظ کردن زیبایی ماه اردیبهشت، قرار شد ۲۵ اردیبهشت هر سال به عنوان «روز ملی بزرگداشت فردوسی» انتخاب و پاسداشته شود.
تعریفی از فردوسی و شاهنامه اش
ابوالقاسم فردوسی طوسی -شاعر حماسهسرای ایرانی و سرایندهٔ شاهنامه، حماسهٔ ملی ایران- در سال ۳۲۹ هجری قمری در طوس خراسان به دنیا آمد. فردوسی دهقان و دهقانزاده بود و از طبقه ثروتمند جامعه به حساب میآمد. او آغاز زندگیاش را در روزگار سامانیان و همزمان با جنبش استقلالخواهی و هویتطلبی در میان ایرانیان سپری کرد. شاهان سامانی با پشتیبانی از زبان فارسی، عصری درخشان را برای پرورش زبان و اندیشهٔ ایرانی آماده ساخته بودند. فردوسی در هنر سخنوری آشکارا مدیون گذشتگان خویش و همهٔ آنانی است که در سدههای سوم و چهارم هجری، زبان فارسی را به اوج رساندند و او با بهرهگیری از آن سرمایه، توانست مطالب خود را اینچنین درخشان بپردازد. برخی فردوسی را بزرگترین سرایندهٔ پارسیگو میدانند که از شهرت جهانی برخوردار است. به او القابی چون حکیم سخن و حکیم طوس دادهاند.
پژوهشگران سرودن شاهنامه فردوسی را برپایهٔ شاهنامهٔ ابومنصوری که به نثر نوشته شده بود، از زمان سی سالگی فردوسی میدانند. تنها سرودهای که قطعا به قلم حکیم ابوالقاسم فردوسی است، خود شاهنامه است. شاهنامه مشهورترین سرودهٔ فردوسی و از بزرگترین نوشتههای ادبیات کهن پارسی است. او شاهنامه را در سال ۳۸۴ هجری قمری، سه سال پیش از به پادشاهی رسیدن محمود غزنوی بهپایان برد و در تاریخ ۲۵ اسفند سال ۴۰۰ ه.ق برابر با ۸ مارس ۱۰۱۰ م، در هفتاد و یک سالگی، تحریر دوم را به انجام رساند. سرودههای دیگری نیز به فردوسی منتسب شدهاند، که اغلب بیپایه و اساس هستند.
در «پیشگفتار بایسنقری» نام فردوسی با «حکیم» همراه است، که از دید برخی اشاره به حکمت خسروانی دارد. فردوسی در شاهنامه، فرهنگ ایران پیش از اسلام را با فرهنگ ایران پس از اسلام پیوند داده است. از شاهنامه برمیآید که فردوسی از آیینهای ایران باستان مانند زروانی، مهرپرستی و مزدیسنا اثر پذیرفته، هرچند برخی پژوهشگران سرچشمهٔ این اثرپذیریها را منابع کار فردوسی میدانند، که او به آنها بسیار وفادار بودهاست. همچنین، او به این دلیل که دهقانزاده بود، با فرهنگ و آیینهای باستانی ایران آشنایی داشت و پس از آن نیز بر دامنهٔ این آگاهیها افزود. بهگونهایکه این دانستهها، جهانبینی شعری او را بنیان ریخت. آنچه که فردوسی به آن میپرداخت، جدای از جنبهٔ شعری، دانشورانه نیز بود؛ او افسانه ننوشت. فردوسی خرد را سرچشمه و سرمایهٔ تمام خوبیها میداند. او بر این باور است که آدمی با خرد، نیک و بد را از یکدیگر بازمیشناسد و از این راه به نیکبختی این جهان و رستگاری آن جهان میرسد. فردوسی با ریزبینی، منابع خود -که بیشترینِ آنها شاهنامهٔ ابومنصوری بود- را بررسی میکرد. او توانست از میان انبوه دانستههایی که در دسترس داشت، مطالبی را گزیده و گردآوری کند که در یاد ایرانیان، ترکان و هندیان زنده و جاویدان بماند.
سرانجام فردوسی که عمر و سرمایه خود را به پای سرودن شاهنامه صرف کرده بود، در حالی که در فقر و تنگدستی به سر میبرد در سال ۴۱۶ هجری قمری، در طوس خراسان در گذشت. آرامگاه فردوسی اکنون میعادگاه علاقمندان بسیاری است که بر سر مزار او میآیند و یاد او را گرامی می دارند. مساحت کنونی مجموعهٔ آرامگاه فردوسی نزدیک به شش هکتار و دربردارندهٔ باغ آرامگاه، استخر و تندیسی از فردوسی (اثر ابوالحسن صدیقی) در جلوی آن، بنای یادبود، ساختمانهای اداری، کتابخانه، موزه و آرامگاه مهدی اخوان ثالث است. معماری داخلی بنا نیز دربردارندهٔ کاشیکاریها، نقوش سنگی برجسته از داستانهای شاهنامه و کتیبههایی سنگی از سرودههای فردوسی و دیگران است.
اهمیت شاهنامه فردوسی
شاهنامه فردوسی را هم از لحاظ کمیت و هم کیفیت، میتوان بزرگترین اثر ادبیات و نظم فارسی و البته از شاهکارهای ادبی جهان دانست. با هم دلایل اهمیت شاهنامه فردوسی را بررسی میکنیم.
۱) احیا و ابقای تاریخ ملی ایرانیان
شاهنامه زنده کننده آثار گذشته ایرانیان است و از این جهت در احیا و ابقای تاریخ ملی ما نقش بسیار موثر و کلیدی را ایفا کرده است. اگرچه پیش از فردوسی این تاریخ جمعآوری و در قالب شاهنامهای به نثر وجود داشت؛ اما حکیم فردوسی با هوشیاری آن را به نظم تبدیل کرد تا در حافظه ایرانیان به خوبی ثبت و ماندگار شود.
چنانکه خود او در بیتی به این نکته اشاره کرده است: «عجم زنده کردم بدین پارسی» و پس از شمردن نام بزرگانی که از آنها در اثرش یاد کرده، میگوید:
چون عیسی من این مردگان را تمام
سراسر همه زنده کردم به نام
۲) منظوم نبودن و یا فارسی نبودن تاریخهای دیگر ایران
اگر فردوسی شاهنامه را به نظم نکشیده بود، این روایات همچون تاریخ بلعمی (ترجمه و تلخیص تاریخ محمدبن جریرطبری) و نظایر آن میشد که تعداد بسیار اندکی آن را میخواندند. بی شک اگر سخن فردوسی اینچنین دلنشین نبود، وسیلهی بقا و تداوم تاریخ ایران به کتابهایی همچون امثال مسعودی و حمزه بن حسن و ابوریحان محدود میشد که همه به زبان عربی نوشته شده و اکثر ایرانی ها از فهم آن عاجزند.
شاهنامه فردوسی از همان آغاز همه فارسی زبانان را شیفته خود کرد. هرکس سواد خواندن داشت، شاهنامه را میخواند و هر کس هم که نمیتوانست بخواند، در مجالس شاهنامهخوانی برای شنیدن و لذت بردن از آن حاضر میشد. کمتر ایرانی بود که آن داستانها را نداند و اشعار شاهنامه را از حفظ نخواند و شخصیتهای جاودانشده شاهنامه را نشناسد.
متاسفانه امروزه این مجالس و گردهماییها بسیار کمرنگ شده و برای نسل امروز بیگانهتر است. نیاز به توجه و اهمیت بیشتر به بازسازی و به روز کردن داستانهای شاهنامه بسیار احساس میشود تا در جهت خودباوری و حفظ هویت ملی خود بیش از پیش گام برداریم و از هجوم تهاجمهای فرهنگی این زمانه با قدرت بیشتری در امان بمانیم.
۳) ریشه در تاریخ داشتن شاهنامه
ممکن است بگویید داستانهای شاهنامه افسانهاند و حقیقت تاریخی ندارند. باید این را بدانید که بخشی از شاهنامه «اساطیری» محسوب میشود و به آغاز تشکیل یک ملت برمیگردد. بیشک در تمام جوامع کهن، اساطیری وجود دارد که به دلیل اینکه اتفاقات واقعی آن دوران تنها به صورت سینه به سینه به نسلهای آینده منتقل میشده، در طول زمان رنگ و بوی حماسی و اغراقآمیز به خود گرفته است. حال آنکه همین داستانهای اغراقآمیز ریشه در واقعیت داشته اما به آن چه که کاملا حقیقی است دیگر دسترسی وجود ندارد. میتوان تفاوت اسطوره و افسانه را در همین نکته دانست که اساطیر ریشه در تاریخ دارند اما افسانهها صرفا تخیلات و یا آمال و آرزوهای بشر است و ریشه تاریخی ندارند. داستانهای شاهنامه فردوسی داستان پیروزیها و شکستها، دلاوریها و نقطه ضعفهای ملت ایران است که با خواندن آن به خودشناسی تاریخی دقیق تری خواهیم رسید.
۴) ایجاد اتحاد و همدلی ایرانیان
اعتقاد به شاهنامه همچون سندی ملی، مایهی اتحاد ایرانیان است؛ چنانچه تمام کسانی که به وجود جمشید و فریدون و کیقباد و کیخسرو اعتقاد داشته و مردان ناموری همچون رستم و کاوه و قارن و گیو و گودرز و شیرزنانی چون رودابه و تهمینه و گردآفرید را قهرمانان ملی خود میدانند که جان و مال و عرض و ناموس اجدادشان را در مقابل دشمنان مشترک مانند ضحاک و افراسیاب و غیره محافظت میکردهاند، در دل اتحادی با هم دارند که حاصل وجود شاهنامه فردوسی است.
هدف از بزرگداشت فردوسی
مهمترین هدف بزرگداشت فردوسی، حفظ اهمیت یادبود و معرفی هرچه بیشتر این شاعر بزرگ و اثر سترگش در زبان و فرهنگ ایران زمین، بلکه تمام سرزمینهای فارسی زبان است.
هر ساله در این روز آیینهای بزرگداشت فردوسی و شاهنامه در دانشگاهها و نهادهای پژوهشی برگزار میگردد و شاهنامهخوانی و بحث و بررسی درباره این حماسه ملی صورت میگیرد. این همایشها و بزرگداشتها غیر از ایران در کشورهای فارسی زبان دیگری همچون اجیکستان و افغانستان نیز برگزار میشود.