بانگ خبر ; تردیدی نیست که «ترانه» مردمی‌ترین و محبوب‌ترین گونه‌ی ادبی است چراکه همه‌ی اقشار جامعه، از نخبگان و فرهیختگان تا کسانی که بهره چندانی از سواد آکادمیک ندارند را به خود جذب می‌کند. البته پرواضح است که هرکس به فراخور درک و سواد و سلیقه‌اش، نوع بخصوصی از ترانه و موسیقی را می‌پسندد و بر ذهن و زبان خود جاری می‌سازد. اما در این میان، اندک ترانه‌هایی هستند که مرزهای زمان و مکان را درنوردیده‌اند و به حافظه‌ی جمعی چندین نسل از ایرانیان پیوسته‌‌اند. فرقی نمی‌کند در انجمن ادبی باشی یا رستوران، گذرت به آموزشگاه و دانشگاه بیفتد یا ایستگاه مترو، در مجلس جشن و پایکوبی شرکت کنی یا محفل عزا و اندوه…، این ترانه‌ها خوانده و شنیده می‌شوند! و شماری از ترانه‌های «استاد علیرضا طبایی» این‌چنین‌اند.

ایشان زمانی به عرصه ترانه‌سرایی وارد شد که ترانه‌های فارسی از حیث محتوا و کلام به دور ملال‌آوری از تکرار و ابتذال درافتاده بود و نه‌تنها نمودی عینی از زندگی مردمان کوچه و خیابان به دست نمی‌داد بلکه با روح حاکم بر زیست فردی و جمعی جامعه‌ای که به سرعت از مناسبات سنتی دور می‌شد، فرسنگ‌ها فاصله داشت. علیرضا طبایی و چندتن دیگر از ترانه‌سرایان جوان آن روزگار، کوشیدند تا طرحی نو دراندازند و با نگاه تازه و بیان متفاوت، به سرودن ترانه بپردازند. این تلاش‌ها خیلی زود به بار نشست و دوران طلایی موسیقی پاپ ایرانی از اواخر دهه ۴۰ آغاز شد و تا یک دهه بعد ادامه یافت.

هرچند مدت همکاری استاد طبایی با آهنگسازان و خوانندگان کوتاه بود، اما حاصل کار بسیار درخشان و جاودانه شد؛ چه کسی است که عزیزش را این‌گونه یاد نکرده باشد: «هر عشقی می‌میرد، خاموشی می‌گیرد، عشق تو نمی‌میرد». یا کیست آنکه: «تنها با گلها» از غم‌هایش سخن نرانده باشد آن زمان که در عمق جان، با خود اندیشیده است: «مانده‌ام تنها و سرگردان، او نشان از من نمی‌گیرد، رفته‌ام از یاد او اما، عشق او در من نمی‌میرد». و یا آن دم که لحظه وصال رسیده، با خود زمزمه نکرده باشد: «وقتی تو هستی، آسمون پر از نوره، غم از قلبم هزارون ساله دوره». و ده‌ها ترانه خاطره‌انگیز دیگر که بر جان ایرانیان و پارسی‌زبانان خوش نشسته است…

استاد اگرچه از فعالیت حرفه‌ای ترانه‌سرایی به معنای همکاری با آهنگسازان و خوانندگان فاصله گرفت اما از ترانه هرگز! مجموعه‌ای از ترانه‌های دهه‌های پسین ایشان به یادگار مانده که امیدواریم هرچه زودتر به زیور طبع آراسته گردد و شاید در فضایی مناسب‌تر، به اجرا درآید. چنین باد.

احمد طبایی – نویسنده و روزنامه‌نگار

 

By news2

از دست ندید