بانگ خبر، مهران امیرحسینی، صندوق‌های بازنشستگی در معماری نظام‌های اجتماعی، نه‌فقط تأمین‌کننده آینده اقتصادی شاغلان دیروز، بلکه حاملان مسئولیت‌های عمیق‌تری همچون حفظ کرامت سالمندی، ارتقای سلامت روان و تثبیت انسجام اجتماعی‌اند.

در میان بحران‌های مالی، ناپایداری منابع و چالش‌های جمعیت‌شناختی، یکی از گره‌گاه‌های اصلی موفقیت و استمرار این نهادها، نحوه ورود آن‌ها به فعالیت‌های اقتصادی یا همان بنگاهداری است. در دهه‌های گذشته، بنگاهداری غیراصولی، پراکنده و عمدتاً غیرتخصصی در بسیاری از صندوق‌های بازنشستگی موجب تضعیف سرمایه بین‌نسلی و کاهش مشروعیت اجتماعی آنان شده است. این الگو نه‌تنها نتوانسته پایداری اقتصادی ایجاد کند، بلکه در تقابل با فلسفه وجودی این نهادها قرار گرفته و منافع ذی‌نفعان اصلی، یعنی بازنشستگان، را تحت‌الشعاع قرار داده است. در چنین بستری، بازاندیشی در شیوه بنگاهداری و حرکت به سمت مدل‌های تخصصی، ضرورتی گریزناپذیر تلقی می‌شود؛ رویکردی که هم‌راستا با مأموریت‌های رفاهی، اجتماعی و سلامت‌محور صندوق‌ها بوده و به بازتعریف نسبت اقتصاد و انسان در دوران بازنشستگی منجر خواهد شد.

 

بنگاهداری تخصصی، یعنی تمرکز صندوق‌ها بر حوزه‌هایی که از یک‌سو دارای مزیت‌های اقتصادی پایدار هستند و از سوی دیگر، مستقیماً در خدمت ارتقای کیفیت زندگی بازنشستگان قرار می‌گیرند. در این رویکرد، سود مالی به‌عنوان نتیجه فرعیِ تحقق یک هدف انسانی بزرگ‌تر معنا می‌یابد، نه به‌عنوان هدفی مستقل و منفک از رسالت اجتماعی. اگرچه تأمین منابع و سودآوری برای پرداخت تعهدات آتی امری انکارناپذیر است، اما مسیر این سودآوری نباید از مسیر کرامت و رضایت ذی‌نفعان جدا شود. ورود هوشمندانه و استراتژیک به حوزه‌هایی مانند گردشگری، سلامت، خدمات اجتماعی، آموزش سالمندی، مسکن حمایتی و حتی تولید محتوای فرهنگی، نه‌تنها با عقلانیت اقتصادی همخوان است، بلکه قابلیت خلق ارزش چندلایه را داراست: ارزش اقتصادی، ارزش اجتماعی و ارزش روانی. این الگو همچنین امکانی برای خلق مشارکت عمومی فراهم می‌کند؛ به‌نحوی‌که بازنشستگان نه صرفاً گیرنده خدمت، بلکه بازیگر فعال در چرخه مصرف و حتی تولید خدمات خواهند بود.

در این میان، گردشگری به‌عنوان یکی از پرظرفیت‌ترین صنایع خدماتی، جایگاه برجسته‌ای در الگوی بنگاهداری تخصصی صندوق‌های بازنشستگی دارد. این صنعت از یک‌سو به دلیل نیاز محدود به سرمایه‌گذاری سخت‌افزاری سنگین، گردش مالی بالا، و امکان بهره‌گیری از دارایی‌های موجود صندوق‌ها (همچون هتل‌ها، مراکز اقامتی، مجتمع‌های فرهنگی و حمل‌ونقل)، از منطق اقتصادی برخوردار است؛ و از سوی دیگر، به دلیل پیوند وثیق با سلامت روان، نشاط اجتماعی، کاهش تنهایی و ارتقای عزت نفس سالمندان، با مأموریت‌های اجتماعی صندوق‌ها هم‌افزایی دارد. تحقیقات جهانی و تجارب زیسته نشان می‌دهد که سفر، تجربه مکان‌های جدید و تعاملات انسانی در دوران بازنشستگی، موجب کاهش اضطراب، افسردگی و حس طردشدگی می‌شود و به‌ویژه در سالمندان، سبب تقویت انگیزه زندگی، مشارکت اجتماعی و احساس مفید بودن خواهد شد.

در نتیجه، سرمایه‌گذاری هدفمند در این حوزه، نه‌تنها در میان‌مدت درآمدزا خواهد بود، بلکه در بلندمدت منجر به کاهش بار مالی حوزه درمان، افزایش امید به زندگی و ارتقای تصویر عمومی صندوق در جامعه می‌شود.

افزون بر این، طراحی سیاست‌های تسهیل‌گر در گردشگری بازنشستگان، مانند کارت‌های اعتباری سفر، همکاری با شهرداری‌ها، قطارهای ویژه بازنشستگان و یا ایجاد کلوپ‌های سفر در مراکز کانون بازنشستگان، می‌تواند به مشارکت‌پذیری فعال‌تر این گروه در زندگی اجتماعی دامن بزند. این اقدامات اگر با سازوکارهای مشورتی و طراحی بر اساس خواست و نیاز واقعی بازنشستگان همراه باشد، به ارتقای حس مالکیت نسبت به صندوق و افزایش اعتماد عمومی به آن خواهد انجامید. به‌ویژه در شرایطی که برخی صندوق‌ها با بحران اعتماد و فشار انتظارات عمومی مواجه‌اند، پرداختن به چنین سیاست‌هایی نوعی سرمایه‌گذاری نرم و هوشمندانه در بازسازی سرمایه اجتماعی است.

در این میان، نباید از نقش نهاد سیاست‌گذار و ناظر بر صندوق‌ها، یعنی سازمان تأمین اجتماعی، غافل شد. رویکرد اخیر این سازمان، بیانگر درکی نوین از نسبت میان اقتصاد، رفاه و کرامت بازنشستگان است؛ رویکردی که تخصص‌گرایی در بنگاهداری را نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی راهبردی تلقی می‌کند. حرکت به سوی سرمایه‌گذاری هدفمند در حوزه‌هایی همچون سلامت، خدمات رفاهی، گردشگری، مسکن حمایتی و آموزش سالمندی، در کنار تلاش برای کاهش تصدی‌گری غیرضرور، نشانه‌هایی از بلوغ نهادی و ارتقای نگاه توسعه‌گرا به‌ویژه در ساختار سازمان تأمین اجتماعی است.

همچنین برنامه‌هایی مانند تسهیل خدمات غیرحضوری، گسترش پوشش بیمه‌ای و اجرای طرح‌های مکمل رفاهی برای بازنشستگان، مؤید این نکته‌اند که این سازمان در مسیر پیوند اقتصاد و رفاه اجتماعی، گام‌هایی مؤثر و رو به جلو برداشته است. تداوم و تعمیق این مسیر می‌تواند به الگویی پایدار از بنگاهداری اجتماعی در خدمت عزت سالمندی در کشور بدل شود.

فراتر از مزایای اقتصادی و روانی، توسعه گردشگری بازنشستگان کارکردهای فرهنگی و اجتماعی مهمی نیز دارد. از جمله، امکان گفت‌وگوی بین‌نسلی، حفظ ارتباطات خانوادگی، تقویت هویت فرهنگی و ایجاد پیوند عاطفی میان سالمندان و نهادهای عمومی. از سوی دیگر، طراحی بسته‌های سفر حمایتی، زیارتی، طبیعت‌گردی یا فرهنگی، به بازنشستگان کم‌درآمد نیز فرصت برخورداری از این خدمات را می‌دهد که خود گامی در جهت تحقق عدالت اجتماعی و کاهش نابرابری محسوب می‌شود. از این منظر، گردشگری بازنشستگان نه‌فقط یک خدمت، بلکه یک «سیاست اجتماعی» است؛ ابزاری برای مداخله فعال در بهبود زیست سالمندی.

درک درست از ظرفیت‌های گردشگری و سایر حوزه‌های تخصصی، مستلزم آن است که صندوق‌ها نگاه خود به بنگاه‌ها را از سطح منفعت‌محوری صرف به سطح راهبردی ارتقا دهند. هر بنگاه باید نه‌تنها محل سودآوری مالی، بلکه واحدی برای تحقق مأموریت‌های کلان نهاد مادر تلقی شود. در چنین الگویی، انسجام میان بخش اقتصادی، اجتماعی و رفاهی صندوق، موجب بازآفرینی اعتبار نهادی، افزایش بهره‌وری و کاهش تعارض درون‌سازمانی خواهد شد. این مدل، صندوق را از یک سازمان صرفاً مالی، به نهادی آینده‌نگر، انسانی و مؤثر در سیاست‌گذاری‌های کلان اجتماعی تبدیل می‌کند.

در جمع‌بندی، باید اذعان داشت که آینده صندوق‌های بازنشستگی، بیش از آن‌که در جداول حسابداری یا صورت‌های مالی شکل گیرد، در کیفیت انتخاب‌های راهبردی و هم‌سویی اقتصاد با انسان رقم خواهد خورد. بنگاهداری تخصصی، کلید طلایی عبور از بحران‌های مالی و اخلاقی این نهادهاست؛ راهی برای آن‌که صندوق‌ها نه‌فقط به حیات اقتصادی خود ادامه دهند، بلکه با عزت، اثرگذاری و محبوبیت اجتماعی، به بخشی از حافظه رفاهی و امید ملی تبدیل شوند. ورود به گردشگری، نه‌تنها از حیث اقتصادی توجیه‌پذیر است، بلکه مهم‌تر از آن، به بازنشستگان ما این پیام را می‌دهد که در دل ساختار اقتصادی کشور، جایگاهی دارند فراتر از یک شماره پرونده—جایگاهی انسانی، فعال، محترم و امیدبخش.

By news

از دست ندید