به گزارش بانگ خبر، مطابق مندرجات قانونی موجود، در حقوق کشور ما، حق طلاق متعلق به زوج است و او میتواند همسر خود در هر زمانی طلاق دهد. با این حال، قانونگذار تمهیداتی پیشبینی کرده است تا به موجب آنها، زوجه نیز بتواند در صورت تحقق شرایطی خاص، به حاکم مراجعه کند و دادخواست طلاق دهد. یکی از این تمهیدات، قرار گرفتن زوجه در عسر و حرج است که مقنن در تبصره ذیل ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی مصادیقی از آن را از باب تمثیل، برشمرده است.
لذا در صورتی که زوجه در عسر و حرج قرار بگیرد، میتواند از دادگاه خانواده صالح، تقاضای طلاق کند و البته مکلف است عسر و حرج ایجادشده را با استناد به دلایل محکمهپسند در دادگاه اثبات کند. در صورت اثبات این امر توسط زوجه، دادگاه حکم به الزام زوج به طلاق همسر خود را صادر خواهد کرد.
* ترک زندگی خانوادگی توسط زوج
یکی از مصادیق عسر و حرج که قانونگذار در ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی به آن پرداخته، ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نه ماه متناوب در مدت یک سال بدون عذرموجه است.
در خصوص مساله ترک زندگی خانوادگی توسط زوج و قرار گرفتن زوجه در عسر و حرج، باید گفت که این موضوع در شرط شماره ۸ از شروط ۱۲ گانه ضمن عقد نکاح در عقدنامه نیز درج شده است، لذا با توجه به مزایای نسبی استناد به شروط ضمن عقد نکاح به جای استناد به مبنای عسر و حرج در پروندههای طلاق از سوی زوجه، استناد به بند یک تبصره ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی کمتر مورد استفاده قرار میگیرد چراکه وفق شرط شماره ۸ از شروط ۱۲ گانه ضمن عقد نکاح، تشخیص ترک زندگی خانوادگی و تشخیص عذرموجه با دادگاه است.
* اعتیاد زوج
اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر یا ابتلای وی به مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده، یکی دیگر از مصادیق عسر و حرج زوجه است.
مقنن در بند ۲ تبصره ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی در ارتباط با اعتیاد زوج به عنوان یکی از مصادیق عسر و حرج زوجه صحبت کرده که بر اساس بند یادشده، علاوه بر لزوم اثبات اصل اعتیاد، اثبات امتناع یا عدم امکان الزام زوج به ترک اعتیاد در مدتی که بنا به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد، لازم بوده را هم برای تحقق عسر و حرج زوجه، مدنظر قرار داده است.
لازم به توضیح است که مساله اعتیاد زوج در شرط شماره ۷ از شروط ۱۲ گانه ضمن عقد نکاح در عقدنامه نیز آمده است. طبق این شرط، در صورت ابتلای زوج به هرگونه اعتیاد مضری که بنا بر تشخیص دادگاه به زندگی خانوادگی لطمه وارد کرده و ادامه زندگی را برای زوجه با سختی همراه کند، زوجه حق تقاضای احراز شرایط اعمال وکالت در طلاق به دلیل تحقق اعتیاد زوج (یکی از شروط ۱۲ گانه عقدنامه) از دادگاه خانواده (محل اقامت زوجه یا محل اقامت زوج- وفق ماده ۱۲ قانون حمایت خانواده) را خواهد داشت.
نکته قابل توجه آن است که منظور از اعتیاد مضر، اعتیاد به مواد مخدر است که از طرقی اعم از آزمایش اعتیاد، بررسی سوابق تشکیل پرونده درمانی زوج در یکی از مراکز ترک اعتیاد و … جزء ادله اثبات این ادعاست. بنابراین از آنجایی که در شرط شماره ۷ عقدنامه، فقط به صرف اثبات اعتیاد مضر اشاره شده و تنها اثبات این موضوع کافی دانسته شده، مشخص است که زوجه باید تقاضای طلاق به دلیل اعتیاد زوج را بر طبق این بند (احراز شرایط اعمال وکالت در طلاق به جهت تحقق شرط شماره ۷ از شروط ۱۲ گانه عقدنامه) مطرح کند، نه به دلیل بند ۲ تبصره ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی. به این دلیل که در تقاضای صدور حکم طلاق به جهت عسر و حرج زوجه در خصوص اعتیاد زوج، زوجه هم باید اصل اعتیاد زوج را اثبات کند و هم خودداری یا عدم امکان الزام زوج به ترک اعتیاد در مدت زمانی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است؛ که اثبات این مسائل برای زوجه، امری بسیار دشوار خواهد بود.
*محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر
بند ۳ تبصره ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی (محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر) در مقایسه با ذکر همین موضوع در شرط شماره ۶ از شروط ۱۲ گانه عقدنامه که علاوه بر اصل محکومیت زوج به حبس بیشتر از ۵ سال، شرط در حال اجرا بودن حکم را هم بیان داشته است، شرایط مساعدتری را برای زوجه لحاظ کرده است. بدین ترتیب در صورتی که زوج به حبس ۵ سال یا بیشتر محکوم شده باشد، زوجه در عسر و حرج قرار گرفته و بر همین اساس میتواند تقاضای صدور حکم طلاق به دلیل در عسر و حرج بودن را مطرح کند که در این میان، تفاوتی نمیکند که حکم محکومیت زوج اجرا شده یا نشده باشد.
* ضرب و شتم یا سوء رفتار مستمر زوج
یکی دیگر از مصاددیق عسر و حرج که قانونگذار در ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی به آن پرداخته، ضرب و شتم یا هرگونه سوء رفتار مستمر زوج است که عرفاً با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد.
در خصوص اعمال این شرط و نیز شرط شماره ۲ از شروط ۱۲ گانه عقدنامه برای تحقق وکالت در طلاق که سوء رفتار یا سوء معاشرت زوج به حدی باشد که ادامه زندگی مشترک را برای زوجه غیرقابل تحمل کند، لازم به توضیح است که شاید در ابتدای امر به نظر برسد که یک بار محکومیت کیفری زوج در خصوص ضرب و جرح زوجه یا توهین و تهدید وی، نتواند مصداق هر یک از شروط فوقالذکر تلقی شود چراکه به مساله استمرار این قبیل رفتارهای زوج تاکید شده است اما چنین برداشتی صحیح بنظر نمیرسد زیرا شکایت کیفری زوجه از زوج مبنی بر ضرب و جرح یا تهدید و توهین معمولا در شرایطی مطرح میشود که زوجه به دلیل خشونت خانگی مجبور به ترک منزل مشترک شده و جدا از زوج زندگی میکند. به بیانی دیگر بسیار امر بعیدی است که شکایت کیفری بین زوجین مطرح باشد و آنها همچنان زیر یک سقف با هم زندگی کنند.
بنابراین زمانی که حتی خفیفترین رای دادگاه کیفری هم دال بر محکومیت زوج صادر شده باشد، عموما باعث میشود که مفارقت (جدایی) جسمانی میان زوجین و همچنین جداگانه زندگی کردن میان آنها برقرار شده باشد و این زندگی جداگانه، به زوجه حق مطالبه نفقه خویش را میدهد. با مطالبه نفقه از سوی زوجه در این شرایط معمولا مشاهده می شود که زوج دعوای الزام زوجه به تمکین را مطرح میکند. زوجه در دعوای تمکین با استناد به وجود دعوای کیفری با زوج دال بر ضرب و جرح و … میتواند برای دادگاه اثبات کند که زندگی زیر یک سقف برای او، متضمن خوف ضرر است؛ به ابن معنا که او می ترسد از زندگی در کنار زوج، آسیبی به وی وارد شود، لذا عموما در این شرایط، حکم الزام زوجه به تمکین صادر نخواهد شد که این امر در صدور رای در دعوای مطالبه نفقه نیز نقش بسزایی خواهد داشت.
در نتیجه، زوجه با استناد به صدور حکم محکومیت کیفری زوج دال بر ضرب و جرح، توهین یا تهدید و همچنین ارائه دلایلی اعم از مفارقت جسمانی زوجین، زندگی جداگانه زوجین، وجود پروندههای متعدد منجمله مطالبه مهریه، مطالبه نفقه و … میتواند دادخواست طلاق خویش بدین شرط را مطرح کند.
* بیماریهای صعبالعلاج
مصداق بعدی از مصاددیق عسر و حرج در ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی، ابتلای زوج به بیماریهای صعبالعلاج روانی یا ساری یا هر عارضه صعبالعلاج دیگری است که زندگی مشترک را مختل کند.
این مورد نیز علاوه بر بند ۵ تبصره ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی، به عنوان شرط ۳ از شروط ۱۲ گانه مندرج در عقدنامه بیان شده است.
بیماری صعبالعلاج به بیماری گفته میشود که در جامعه عمومیت نداشته و برای درمان آنها شرایط ویژهای باید فراهم شود. در واقع این بیماری درمان دائمی نداشته و فرد تا آخر عمر خویش این بیماری را خواهد داشت و باید به طور مداوم تحت درمان پزشک متخصص قرار داشته باشد. از جمله این موارد می توان به اوتیسم، تالاسمی، ام اس، و … .اشاره کرد.
گزارش از: مهدیه سید میرزائی